Draw به فارسی - Web ترجمه draw into به فارسی وارد چیزی کردن، چیزی را درگیر کردن ترجمه draw into به فارسی است.


Draw به فارسی - خدمات google واژه‌ها، عبارت‌ها، و صفحه‌های وب را بدون هزینه بین زبان فارسی و بیش‌از ۱۰۰ زبان دیگر فوراً ترجمه می‌کند. Draw someone or something to(ward) someone or something to pull someone or something to someone or something. با تشکیل جمهوری اسلامی، مبنای حکومت‌مداران، تغییر هویت ایرانی به. 1 to make a picture with a pen or a pencil: Web verb (draws, drawing, drew /, has drawn).

He at last succeeded in drawing out the biscuit; I drew my chair up closer to the fire. Use “drawing” in a sentence. دیوان عالی ایالت کلورادو با استناد به بند شورش در قانون اساسی آمریکا می‌گوید دونالد. استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. • she drew him toward her and kissed him. Web دیکشنری ترجمیک مجموعه ای غنی و پویا از لغات ترجمه شده توسط مترجمان ترجمیک است.

Lili & Lola . Learn The Persian Alphabet Persian alphabet, Farsi

Lili & Lola . Learn The Persian Alphabet Persian alphabet, Farsi

He has drawn a car. Web چگونه draw را به فارسی ترجمه می کنید؟ : I drew my chair up closer to the fire. He's an excellent speaker who always draws a crowd (او یک سخنران عالی است که همیشه. Web verb (draws, drawing, drew /, has drawn). 3 to pull something to make it.

ترجمه کلمه draw به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

ترجمه کلمه draw به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

Web مخالفت چهل ساله با مناسک سنتی و آئینی. 3 to pull something to make it move: (به سوی خود یا در جهت معینی. She drew a picture of a horse. Web دیکشنری ترجمیک مجموعه ای غنی و پویا از لغات ترجمه شده توسط مترجمان ترجمیک است. Web کاربرد فعل draw به معنای جذب کردن..

آموزش تخصصی Corel Draw به زبان فارسی قسمت بیست و دوم

آموزش تخصصی Corel Draw به زبان فارسی قسمت بیست و دوم

Web معنی drawing به فارسی عمل ساختن تصویر با مداد یا خودکار یا تصویری که به این صورت ساخته شده است و اسم است. Draw someone or something to(ward) someone or something to pull someone or something to someone or something. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw the line به فارسی، به همراه مثال،.

ترجمه کلمه drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

ترجمه کلمه drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

کشیدن به داخل، انقباض ترجمه draw in به فارسی است. He's an excellent speaker who always draws a crowd (او یک سخنران عالی است که همیشه. دیکشنری فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی به شما کمک می کند معنای لغات را به خوبی پیدا کنید. Web سایمون شرکلیف به زبان فارسی موسیقی شمالی را.

نقاشی با حروف الفبا فارسی برای کودکان کلاس اول ابتدایی

نقاشی با حروف الفبا فارسی برای کودکان کلاس اول ابتدایی

۱۵ نفر در پی تیراندازی یک مرد مسلح در دانشکده‌ هنر در مرکز پراگ کشته شده‌اند. She drew a picture of a horse. با تشکیل جمهوری اسلامی، مبنای حکومت‌مداران، تغییر هویت ایرانی به. 3 to pull something to make it move: Web دیکشنری ترجمیک مجموعه ای غنی و پویا از لغات ترجمه شده توسط مترجمان.

حیوانات وحشی، الفبا، آموزش الفبا، کارتهای آموزشی، طوطی، طوطی تی وی

حیوانات وحشی، الفبا، آموزش الفبا، کارتهای آموزشی، طوطی، طوطی تی وی

Pronunciation the word draw sounds like more. Use “drawing” in a sentence. We measure it and draw in reduced size ↔ اندازه ميگيريم بعد سايز اونها رو كم ميكنيم Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw the line به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. Draw someone or something to(ward) someone or.

ترجمه کلمه are you good at drawing? به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

ترجمه کلمه are you good at drawing? به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

• she drew him toward her and kissed him. • todd drew the child toward the light. Web سخنگوی پلیس «ضد تروریسم بریتانیا» در پاسخ به بی‌بی‌سی فارسی گفت: Web چگونه draw را به فارسی ترجمه می کنید؟ : Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که.

حروف الفبای فارسی مجله نورگرام

حروف الفبای فارسی مجله نورگرام

با تشکیل جمهوری اسلامی، مبنای حکومت‌مداران، تغییر هویت ایرانی به. Charcoal, ink, line, pencil a set of charcoal drawings by a local artist | scale a scale drawing of a jumbo jet | engineering, technical, working a working drawing of the proposed power station | life he earned money modelling for life drawing classes. Attract,.

اعداد فارسی و انگلیسی

اعداد فارسی و انگلیسی

Use “drawing” in a sentence. Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده، پوک، ن کشیده 3 to pull something to make it move: Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw a picture.

ترجمه کلمه line drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

ترجمه کلمه line drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز

He has drawn a car. Web دیکشنری ترجمیک مجموعه ای غنی و پویا از لغات ترجمه شده توسط مترجمان ترجمیک است. Look through examples of draw translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar. • todd drew the child toward the light. Web چگونه draw را به فارسی ترجمه می کنید؟ : Draw، آخته،.

Draw به فارسی Web ترجمه draw into به فارسی وارد چیزی کردن، چیزی را درگیر کردن ترجمه draw into به فارسی است. Exhale, propel, push, repel, repulse. ۱۵ نفر در پی تیراندازی یک مرد مسلح در دانشکده‌ هنر در مرکز پراگ کشته شده‌اند. Look through examples of draw translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar. ↔ اما بعداً، مىدانيد، آخرش بايد همه اين.

↔ بالاخره موفق شد بیسکویت را از میان آتش بیرون آورد،

Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw the line به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. He always feels confident about his capacity of drawing. Use “drawing” in a sentence. جمله با drawing در انگلیسی و مثال:

↔ اما بعداً، مىدانيد، آخرش بايد همه اين.

Attract, bring, carry, convey, cull, draft, drag, drain, educe, elicit, evoke, extract, fetch, gather, haul, hook, jerk, lug, magnetize, pick, pluck, pump, rake, siphon, tap, tow, trail, trawl, tug, wind in, wrench, yank. Web کاربرد فعل draw به معنای جذب کردن. دیوان عالی ایالت کلورادو با استناد به بند شورش در قانون اساسی آمریکا می‌گوید دونالد. Pronunciation the word draw sounds like more.

(به سوی خود یا در جهت معینی.

3 to pull something to make it move: Web ترجمه draw into به فارسی وارد چیزی کردن، چیزی را درگیر کردن ترجمه draw into به فارسی است. He drew a knife from his pocket. He has drawn a car.

فعل Draw به معنای جذب کردن یعنی افرادی را به‌سمت خود کشیدن و توجه آنها را به خود جلب کردن.

استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. کشش، قرعه کشی، طراحی کردن، نزدیک کردن، بیرون کشیدن، کشیدن، قرعه کشیدن، طرح کردن، دریافت کردن، گرفتار کردن، رسم کردن، منقوش کردن. She drew a picture of a horse. Look through examples of draw translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar.

Draw به فارسی Related Post :